پست ثابت
* ما دین دار هستیم
برنامه جدید فتنه گران این است که هیات های مذهبی را در اختیار بگیرند و مراسم دعا برگزار کنند تا به مردم اثبات کنند که متدین هستند. موسوی خوئینی ها در زمان انتخابات می گوید : به ستادها بگویید ولو به صورت صوری، در زمان نماز در را ببندند و بگویند که می خواهیم نماز بخوانیم. محتشمی پور هم مدام در منزل خودش دعای کمیل برگزار می کند. اما نکته اصلی این است که این ها در حوزه دین تفکرات عجیبی دارند. برخی از احکام قرآن در خصوص زندگی قبیله ای آن زمان بوده است یا احکام صادره در آن زمان احکام قطعی و جاودان بوده است که تحت شرایط آن زمان صادر شده است. اگر قطعی باشد باید ما نیز به صورت قبیله ای زندگی کنیم.
* لابی های بین المللی برای حمایت از میرحسین
در جریان انتخابات اصلاح طلبان تلاش های زیادی کردند تا نظر کشورهای مختلف را برای میرحسین موسوی جلب کنند. عطریانفر در این خصوص می گوید: مهدی هاشمی گفت که پیغام ما به اوباما این بوده است که تا قبل از انتخابات با ایران وارد مذاکره نشوید. جالب است که آقای خاتمی ماموریت داشت که با سفر به کشورهای غربی نظر آنان را به نفع میرحسین موسوی جلب کند. چرا که این کشورها موسوی را قبول نداشتند و معتقدند که تفکرات مارکسیستی دارد.
بعد از جلسات خاتمی با کشورهای غربی و عربی یک موج فزاینده حمایت و دفاع از میرحسین توسط رسانه های خارجی شروع شد که خاتمی این رسانه ها را منسجم کرد. یکی از نزدیکان سابق او میگوید: من چندشم میشود که با چه وضعیتی رفتم و از این کشورهای عربی برای مرکز گفت وگوی تمدن ها پول گرفتم و نمیتوانم بگویم که چقدر جمهوری اسلامی را فروختیم. وی ادامه می دهد: یک بار نماینده امارات تماس گرفت و از قول پادشاه گفت که اگر پول میخواهید خاتمی باید بیاید در مرکز استراتژیک ما در خصوص آن چیزی که میخواهیم سخنرانی کند و بابت هر سخنرانی 100 هزار یورو بگیرید.
* تلاش اصلاحطلبان برای ایجاد تغییر در مبانی نظام
آن چیز که مسلم است اتفاقی است که در کشور افتاد ، یک جریان از قبل طراحی شده سیاسی، برای جهت گیری ها و تغییر در برخی از اصول و مبانی نظام بوده است که با خروج از نظام و قانون و رهبری و به کارگیری ظرفیت های داخلی و خارجی از جمله ایجاد اغتشاش در حال پیاده سازی بود.
اصلاح طلبان با برنامه ریزی قبلی خود می دانستند که شکست میخورند به همین خاطر گفتند که ما باید هزینه این شکست را به گردن نظام بیندازیم. بنابراین موضوع تقلب و عدم صلاحیت مسؤولان کشور را مطرح و گسترده پخش کردند و کلید رسمی آن توسط محتشمی پور که کمیته صیانت از آرا را درست کرد، زده شد.
این ها در پاسخ این سوال که چرا به رغم وجود نظرسنجی ها در خصوص شکست ، چرا به میرحسین موسوی چیزی نگفتید؟ یکی از این افراد در این خصوص می گوید: ما می دانستیم که رأی نداریم و تقلب هم غیر ممکن است . ما رأی روستائیان را در نظرسنجی ها عمداً محاسبه نمیکردیم و آرا را با 5 درصد اختلاف به میرحسین می دادیم تا باور کند که پیروز است و اگر پیروز نشود، تقلب شده است.
علی هاشمی نیز در این زمینه بسیار موثر بوده است که میرحسین را دچار توهم تقلب بکند. این جزو اعترافات اکثر عوامل دستگیر شده فتنه است.
* ذخیره نیرو در NGOها
استفاده از ظرفیت کشورهای بیگانه و NGOها نیز یکی دیگر از برنامه های اصلاح طلبان در ایام پس از انتخابات بود. خاتمی می گفت ما باید نیروهای اجتماعی خود را در این NGOها جمع و متراکم کنیم تا در موقع لزوم همه آنها را بیرون بریزیم. در انقلاب های رنگی قابل مشاهده است که اکثر جریانات از طریق همین NGOها به ثمر میرسد.
برنامه ریزی برای انتخابات آتی، ترویج غیر مشروع بودن دولت ، ایجاد انشقاق در جبهه اصولگرایان و تشویق و ترویج نافرمانی مدنی یکی دیگر از برنامه های این جریان است.
* تلاش برای تخریب نماز جمعه 29 خرداد
اصلاح طلبان روزهای شروع آشوب ها بالغ بر یک هفته تمام برنامه ریزی می کردند که ابهت رهبری را در نماز جمعه 29 خرداد بشکنند و تمام امکانات خود را برای این کار بسیج کردند. به همین خاطر روز شنبه 30 خرداد توانستند حدود 20 هزار نفر اغتشاشگر را به خیابان ها بکشند. این آدمها هم از ثمرات همان جلسات دو ساله بود.
* تلاش برای شروع درگیریها پیش از انتخابات
در ایام تبلیغات همزمان با شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، ستاد موسوی برنامه ریزی کرده بود که از میدان تجریش تا میدان راه آهن با لباس سبز کارناوال راه بیندازند ؛ درست در روزی که در میدان ولیعصر (ع) هر ساله هیات رزمندگان اسلام برنامه برقرار می کند . این موضوع به آقای بهزادیان نژاد تذکر داده شد و ایشان ابراز بی اطلاعی کرد. خود میرحسین موسوی هم در این خصوص خبری نداشت . بنابراین پس از بررسیها مشخص شد که در اتاق جنگ روانی ، آقای خانیکی، نعیم پور و حجاریان به این موضوع خوراک میدهند و این اطلاعیه را توزیع کردند.
با این طرح مشخص است که این ها قبل از انتخابات تصمیم به اغتشاش داشتند . این ها از قبل گفته بودند که باید بین جنبش ها پیوند برقرار کنیم . چرا که هر جنبشی به تنهایی بیاید نظام با آنها برخورد می کند. بنابراین باید این جنبش ها پیوند بخورند و به یک خیزش عظیم اجتماعی علیه نظام تبدیل شوند. این ماجرای کشته سازی نیز جزو طراحی های جلسات اصلاح طلبان بوده است که قبل از انتخابات میخواستند خونی ریخته شود و پیراهن عثمان درست کنند.
گـــزارش تیمهای جاسوسی امریکا از ایران
در امریکا در جلسه ای دعوایی بین دونالد رامسفلد و خانم رایس اتفاق افتاد که رامسفلد نظرش بر این بود که باید به ایران حمله کنیم و از 56 پایگاه اطراف ایران علیه این کشور استفاده کنیم اما خانم رایس معتقد به جنگ نرم بود. بنابراین امریکایی ها هفت تیم جاسوسی وارد ایران کردند تا ببینند که چطور انقلاب ایران به رغم تهاجمات هنوز 30 سال است که سر پا ایستاده است. این تیمهای جاسوسی گزارش جالبی می دهند.
آن ها می گویند ایرانیان یک سمبل به نام امام حسین دارند که نوه پیامبر اسلام است . این فرد 1400 سال قبل با تعداد اندکی در مقابل یک لشکر بزرگ می ایستد و با شجاعت کشته میشود و این اخلاق به ایرانیان به ارث رسیده است و ایرانی ها بر همین اساس در مقابل ما ایستاده اند. روز کشته شدن این سمبل 70 میلیون ایرانی سیاه پوش می شوند . آن ها سپس راهکار ارائه میدهند و میگویند از طریق منبرها و هیأت ها میتوان نفوذ کرد و گفتند که از طریق مداحان ما باید موضوعات خود را منتقل کنیم.
نمونه این کار هم آقای هلالی است که بعد از دستگیری ایشان توسط نیروهای امنیتی معلوم شدکه این آقا از طریق چند واسطه با سرویس MI6 ارتباط دارد. علاوه بر آنها قصد داشتند که سراغ روحانیونی که تریبون داشتند و مطرح بودند نیز بروند. آنها ملودی های مداحی ها را تغییر دادند تا ذائقه جوانان را تغییر دهند.
این مداحی های جدید حماسه سازی و انسان سازی نمی کند و اثر گذار نیست. این برنامه امریکایی هاست . نکته بعدی بررسی این تیم های جاسوسی در خصوص مقام معظم رهبری بود و تأکید زیادی کردند که باید مورد هدف قرار بگیرد و سومین راهکار این ها در خصوص مراجع بود.
ولایت فقیه؛ دشمن بزرگ اصلاحطلبان
در دستگاه های اطلاعاتی بیگانه به این نتیجه رسیده اند که تا وقتی ولایت فقیه است ، نمیتوان برنامه ای برای ایران پیاده کرد.
آقای فوکویاما میگوید: شیعه دو بال دارد یکی بال شهادت و عاشورا و یک بال هم انتظار برای حضور مهدی موعود . محور سومی که این دو بال بر روی آن استوار است ، ولایت فقیه است و اگر میخواهیم به هدف نهایی خودمان برسیم باید این محور را تضعیف کنیم. او میگوید بایدشهادت طلبی در ایران را به میل دنیا طلبی تبدیل کنیم. دین آنها باید به سمت سکولاریسم برود . بنابر این حذف رهبری باید جزو برنامه اصلی قرار بگیرد.
حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و حذف احمدینژاد به هر قیمتی نیز جزو برنامه های کوتاه مدت اصلاح طلبان بود . موسوی خوئینیها در این خصوص می گوید : اگر شمر هم بیاید بهتر از احمدینژاد است.
موسوی خوئینی ها ادامه میدهد : ملاک برای ما رأی آوری کاندیداست. بازگشت به قدرت تحت هر شرایطی بدون کمک رهبری و با عبور از سیستمهای دینی یکی دیگر از برنامه های اصلاحطلبان است و این که می گویند از ایشان اجازه نگیرید همین موضوع را به اثبات می رساند چرا که آنها پس از به قدرت رسیدن با رهبری کار دارند.
* تشکیل ستاد انتخاباتی ایران در امریکا
تمامی این موضوعات در آستانه انتخابات شکل گرفته بود و نکته مهم اینجاست که این بی سابقه است که در یک انتخابات ایران در امریکا هم ستاد انتخاباتی داشته باشیم و آنها ثانیه به ثانیه وقایع ایران را رصد و هدایت می کردند. در این کشور کمیته تشکیل شد و از اصلاح طلبان حمایت میشد و وقایع پس از انتخابات را مورد حمایت قرار می دهند. همین موضوع باعث شد که این فتنه بسیار پیچیده شود.
میرحسین مستقل وارد میشود
... میرحسین موسوی مستقل وارد انتخابات شد اما بعد از دو هفته احزاب اصلاح طلب خود را جمع و جور کردند و گفتند: "اگر ما بتوانیم از طریق وی به بخشی از نظام آویزان شویم، خودش کلی است. ما فرصتی برای دست و پا کردن یک کاندیدای دیگر نداریم."
بنابراین تصمیم گرفتند که از وی حمایت کنند و به ستادهای وی نفوذ کنند. روز چهارم عید جلسه پنهانی با حضور اعضای سازمان مجاهدین و میرحسین برگزار شد که میرحسین گفت که نباید صدای این جلسه را در بیاورید و توقع نداشته باشید که من با شما عکس دو نفره بگیرم اما مطمئن باشید که 90درصد از افکار من به شما نزدیک است. چند روز بعد با مشارکت و ملی - مذهبی ها جلسه گذاشتند که گزارش آن در رسانهها افشا شد.
چند روز بعد جبهه اصلاحات آقای صفدر حسینی را به ستاد موسوی معرفی کرد و موسوی دست بهزادیان نژاد را در دست او گذاشت و ستاد اصلاح طلبان و ستاد موسوی در اکثر استان ها یکی شد به جز چند استان که یکی از آنها تهران بود و در رأس تمامی این ستادها یک فرد مشارکتی قرارگرفت.
یکی از اصلاح طلبان به صراحت گفت که این صحبت هایی که میرحسین می کند همان صحبتهای احمدینژاد است و تنها فرقش این است که ایشان عاقل است. بنابراین به وی گفتند که باید این ادبیات خود را عوض و مثل اصلاح طلبان صحبت کنی. بعد از این اصلاح طلبان در برج میلاد یک جشن برگزار کردند و از اعضای ستاد میرحسین موسوی و خود وی دعوت کردند تا در این جشن به وی بفهمانند که چگونه باید کار کرد. این جشن برگزار شد و همه وقایعی که در طول 8 سال دولت خاتمی روی داد در دو ساعت این جشن خلاصه شد. کارناوالها و سیاه نمایی علیه نظام انجام دادند.
میرحسین در حین مراسم به بهزادیان نژاد گفت یاد بگیر. اینجوری برای من باید جلسه بگذاری. . . بعد از این کار به جایی رسید که مشارکتی ها برای وی سخنرانی مینوشتند و او ایراد میکرد.
در عین حال بعضی اعضای مجمع روحانیون در مخالفت با میرحسین گفتند که آقای میرحسین ما را به مقصد نمی رساند و اهداف ما را مثل رابطه با آمریکا برآورده نمیکند. او یک اصولگرا است و یک هندوانه در بسته است که نمی توان به وی اعتماد کرد.
موسوی و جام زهر!!
این حرفها در جلسات خود اصلاحات مطرح شده است و حرف یک فرمانده ی سپاه نیست . این حرف پدر معنوی اصلاحات بود.
موسوی خویینی ها می گوید : میرحسین اگر عرضه داشت و زمان امام پای جنگ بود آن موقع که عملیات فتح المبین و بیت المقدس انجام شد و جمهوری اسلامی در اوج پیروزی بود ، در نظام یک دیپلماسی قوی راه می انداخت و یک قطعنامه ای پذیرفته می شد تا جنگ را خاتمه بدهد! جام زهر را چه کسی دست امام داد ؟ همین میرحسین موسوی ! ما الآن باید چه خاکی بر سرمان بریزیم که باید برویم از این آدم دفاع کنیم ؟! اگر امکانات کشور را در اختیار جنگ می گذاشت و به پشتیبانی جنگ می برد اگر اعتقادی به دفاع مقدس داشت که امام جنگ را اینجوری تمام نمی کرد که بگه من جام زهر را سر کشیدم!
خیلی عجیبه . برای ما این حرف ها خیلی ویژه بود که در درون خودشان نگاهشان به همدیگر چگونه است.
یک نواری از آقا داریم که ایشان در گلف اهواز هستند و همه ی فرماندهان جنگ دور ایشان هستند و همه دارند به ایشان تشر می زنند ، آن موقع آقا رییس جمهور بودند، که چرا امکانات را در اختیار جنگ نمی گذارید ؟ جنگ نیاز به مهمات و تجهیزات و خودرو و نیرو دارد.
برادرا ! اواخر جنگ به قدری پیچیده و سخت شده بود که برای فرماندهان و رزمنده ها واقعا کمرشکن بود . در دو سال آخر جنگ چه فشار طاقت فرسایی بر گرده ی بچه ها و رزمنده ها وارد شد . کمر بچه ها در جنگ خورد شد .
تمام این فریادها را در آن جلسه به آقا ، که رییس جمهور بودند ، می زنند . چرا خود شما در جنگ نیستید ؟ چون آقا چند ماهی در جنگ غیبت داشتند . آقا می فرمایند : من که همیشه در جنگ بوده ام آن مدتی که نبودم هم امام حضور بنده در برخی از استان های جنگی حرام کرده بود . این اواخر جنگ موشکباران شدید بود و امام نگران حال آقا شده بودند .
مجید انصاری می گوید : آقای خاتمی ! اگر امروز نمی خواهی برای اصلاحات فداکاری کنی پس کی می خواهی ؟ امروز جامعه نیازمند وجود توست .
در جلسه ای ، که خاتمی نبود ، موسوی خویینی ها گفت باید خاتمی را گوشه ی رینگ ببریم آنقدر با بوکس بهش بزنیم که هزینه ی نه گفتن بیشتر از آمدن بشه و جرات نکنه نه بگه ! و همین کار را کردند.
خاتمی گفت این همه کاری که دارید روی من انجام می دهید را روی اصولگراها انجام دهید . شماها همه تون متمرکز بر من شده اید . من می دانم که اگر بیایم ، با این تفکرات شماها ، چه شکست بخورم و چه پیروز بشوم ، نابود شده ام!
وقتی خاتمی کاندیداتوری خودش را اعلام کرد بهش گفتند ما تو رو به بوشهر و شیراز می بریم ؛اونجا ۳۵ هزار نفر جمیعت جمع می شود که وقتی رفت کلا ۵ هزار نفر بیشتر جمع نشدند.
همان موقع بنیان های فکری خاتمی فرو ریخت . اون فهمید که نظرسنجی هایی که بهش داده بودند که چه نشسته ای که ملت ایران منتظر است تو بیایی ، همه دروغی بیش نیست!
هاشمی به خاتمی پیغام داده بود : اگر بیایی رای تو ۱۰ میلیون بیشتر از احمدی نژاده!!
خاتمی بعد از اون استقبال ضعیف مردم گفت : نه اون نظرسنجی های شما را قبول دارم نه تحلیل هاشمی را . شما همه دارید اشتباه می کنید و به من دروغ می گویید و من را نابود می کنید .
خوب ، آقایان دوم خردادی ! شما کدام اصلاحات را وارد کشور کرده اید ؟! اگر اصلاحات لیبرال دموکراسی را هم وارد کشور کرده باشید ما می پذیریم اما شما آن را هم وارد نکرده اید . اصلاحات شما ساختارهای نظام و انقلاب را هدف قرار داده است . ما یادمان نرفته است که اینها به دین ، قرآن ، امام و رهبری حمله کردند ، به ولایت فقیه حمله کردند ، امام را به موزه های تاریخ سپردند.
با یک بررسی فنی متوجه می شوید آن اصلاحاتی که آمریکا و دنیای غرب در اختیار این دوم خردادی ها گذاشته آن اصلاحات جعلی است نه اصلاحات واقعی . خود اصلاحات چون ارزشمند برایش جعلی درست کرده اند . با این اصلاحات آمریکایی به جای آنکه روبناها را تغییر دهند به ساختارها حمله کردند و در این انتخابات هم تمام اهداف آنها و گام برداشتن هایشان برای حمله به ساختارهای نظام ، از جمله مقام معظم رهبری ، بود.
ورود میرحسین
میرحسین با این شرایط و نگاه به این نتیجه رسید که برای مطرح کردن جزوه اش نیاز به تریبون دارد تا به عرصه ی رقابت بیاید و مطالبش را مطرح کند . بنابر این وارد عرصه شد و این حضور برای خاتمی دغدغه به وجود آورد که : باید چه بکنیم ؟!
در ۲ ، ۳ جلسه ی اول به جمع بندی نرسیدند . میرحسین به خاتمی گفت : تو خودت را به من سنجاق نکن . اصلاحات کار خودش را انجام دهد . من برای ارایه ی مطالبم نیاز به تریبون دارم و خیلی هم بنای آمدن در انتخابات را ندارم .